همه جوره ....
 
لینکستان
 
درباره ما


مهران
با سلام خدمت همه ي بازديدگننده هاي خشگل و خوشمزه! من اين وبلاگ رو در تاريخ 1390/11/08 ايجا د كردم و هدفم جمع آوري جديدترين مطالب انتشار شده در اينترنت هستش.از جمله عكس ، خبر ، داستان ، موزيك ، جك و اسمس و ..... در واقع اين وبلاگ يه وبلاگ تفريحيه و اميدوارم از بودن در اين وبلاگ لذت كافي رو ببريد. هميشه شاداب باشيد و خشگل و از همه مهمتر خوشمزه. با تشكر،مدير وبلاگ ، مهران.
ایمیل : ReMe_love@ymail.com



 

 







 

 

 







 تمام شدم... 

همین را می خواستی؟؟ 

دیگر نه خیالم مال من است 

نه آرزوهایم ، و نه خودم... 

بی دعوت آمدی و ماندی و بردی و رفتی... 

معامله عادلانه ایست برای تو... 

چون دارایی هایم را به تاراج بردی 

اما برای من که تمامم را باختم و تمام شدم 

درد است... 

جای خالی آرزو هایم کبود شده ، خون مرده شده... 

چقدر بی خیالی به تو می آید... 

درست شبیه همان چیز هایی هستی که می گفتی ... نیستم 

و من درست شبیه همان ساده لوحی که تو می پنداشتی هستم ... هستم 

تمامم نیز ، دارد تمام میشود 

خوش انصاف لااقل بپرس چرا داری تمام می شوی؟؟ 

لحظه ، لحظه بی تو بودن مرا 

ذره ، ذره تمام کرد... 

 

 

 







 ه پسربچه کلاس اولی به معلمش میگه :

خانوم معلم من باید برم کلاس سوم

معلمش با تعجب میپرسه برای چی ؟
اونم میگه :
آخه خواهر من کلاس سومه اما من از اون بیشتر میدونم و باهوش ترم
توی زنگ تفریح معلمه به مدیر مدرسه موضوع رو میگه اونم خوشش میاد میگه بچه رو بیار تو دفتر من چند تا تست ازش بگیریم ببینیم چی میگه
معلمه زنگ بعد پسره رو میبره تو دفتر بعد خانوم مدیره شروع میکنه به سوال کردن
خوب پسرم بگو ببینم سه سه تا چند تا میشه اونم میگه نه تا
دوباره میپرسه نه هشت تا چند تا میشه اونم میگه هفتادو دو تا
همینجوری سوال میکنه و پسره همه رو جواب میده دیگه کف میکنه به معلمش میگه به نظر من این میتونه بره کلاس سوم
خانوم معلم هم میگه بزار حالا چند تا من سوال کنم
میگه پسرم اون چیه که گاو چهار تا داره اما من دو تا دارم؟
مدیره ابروهاشو بالا میندازه که پسره جواب میده :
پا
دوباره خانوم معلمه میپرسه:
پسرم اون چیه که تو توی شلوارت داری اما من تو شلوارم ندارم
مدیره دهنش از تعجب باز میشه که پسره جواب میده:

جیب
دوباره خانوم معلمه سوال میکنه:
اون چه کاریه که مردها ایستاده انجام میدن اما زن ها نشسته و سگ ها روی سه پا
تا مدیره بیاد حرف بیاره وسط پسره جواب میده :
دست دادن
باز معلمه سوال میکنه :
بگو ببینم اون چیه که وفتی میره تو سفت و قرمزه اما وفتی میاد بیرون شل و چسبناک
مدیره با دهان باز از جاش بلند میشه که بگه این چه سوالیه که پسره میگه:
آدامس بادکنکی
دیگه مدیره طاقت نمیاره میگه بسه دیگه این بچه رو بزارید کلاس پنجم
من خودم همه سوالهای شمارو غلط جواب دادم ! 

 

 

 







 کشف با ارزش ترین وسیله ی باقی مانده از تایتانیک

ویولنی که متعلق به سرگروه نوازندگان کشتی "تایتانیک" بود، هم اکنون پیدا شده است.

روزگار نو: یک حراج گر، کارشناسانی را استخدام کرده تا ادعای صاحب این ویولن مبنی بر تعلق آن به نوازنده ی کشتی تایتانیک ، را تایید کند.

این ویلون به "والاس هارتلی" رهبر گروه موزیک 8 نفره این کشتی تعلق داشت.

در صورت صحت این موضوع ، این ویلون می تواند با ارزش ترین وسیله ی به جامانده از تایتانیک باشد.




هارتلی و همکارانش در این گروه این موقعیت افسانه ای خود را به دلیل تصمیمشان مبنی بر نواختن موسیقی در حالیکه، کشتی غرق می شد، بدست آورده اند. "تایتانیک" در 15 آوریل سال 1912 غرق شد.

گفته می شود که این گروه قطعه ی "خدای من به تو نزدیک تر است" را پس از برخورد به تکه ی یخی در اقیانونس اطلس شمالی نواخته اند.

مطبوعات در آن زمان گزارش دادند که زمانی که جسد "هارتلی" از آب به بیرون کشیده شد، ویلون به او آویزان شده بود.

گفته شده است که ویلون و کیف او ، در آن زمان به انگلستان فرستاده شده است.


اما پس از آن، هاله ای از ابهام سرنوشت این ویلون را احاطه کرده است.




صاحب این ویلون می گوید که این ویلون برای نامزد هارتلی یعنی "ماریا رابرتسون" فرستاده شده بود.


گفته می شود که یادداشتی از خانم رابرستون مبنی بر تشکر از مسئولان برای بازگرداندن ویلون به او وجود دارد.

ظاهرا، نوشته ای بر روی کیف ویلون وجود دارد که بدین شرح است: برای "والاس"؛ به مناسبت نامزدیمان: ماریا.

این نوشته، نشان دهنده ی چرایی آویزان بودن(متعلق بودن) این ویلون به "هارتلی" است. 

 

 

 







 به گزارش یاهو: هندوها و بوداهای نپالی این دختر بچه را میپرستند ، نام این دختر اکنون کوماری است که به معنای دوشیزه میباشد و خدایی است که باعث خوشبختی است و شیطان را از آدمی دور میکند.

 



وی تنها 13 روز در سال در معرض دید عموم است و بقیه سال را در معبد به سر میبرد و کسی اجازه دیدن وی را ندارد.

او از سن سه سالگی و از سال 2010 به این مقام رسیده است. نام واقعی وی "مانیکا شایکا "ست . او بعد از گذراندن 32 تست و به تکامل رسیدن از این طریق به این مقام رسیده است.



دادگاهی در نپال خواستار برگرداندن حقوقی انسانی این دختر که از زندگی عادی مثل بچه ها محروم است شده است.

 







 نصوح مردى بدون ریش ؛ همانند زنان بود و در یکى از حمامهاى زنانه زمان خود کارگرى مى کرد.
او کیسه کشى و شستشوى زنان را بر عهده داشت . به اندازه اى چابک و تردست بود که همه زنها مایل بودند کار کیسه کشى آنان را، او عهده دار شود. کم کم آوازه نصوح به گوش دختر پادشاه وقت رسید و او میل کرد که وى را از نزدیک ببیند.
فرستاد حاضرش کردند، همین که دختر پادشاه وضع او را دید پسندید و شب او را نزد خود نگهداشت . روز بعد دستور داد حمام را خلوت کنند و از ورود افراد متفرّقه جلوگیرى نمایند، آنگاه نصوح را به همراه خود به حمام برد و تنظیف خودش را به او واگذار کرد.
وقتى کار نظافت تمام شد، دست قضا در همان وقت ، گوهر گرانبهایى از دختر پادشاه گم شد و او چون آن را خیلى دوست مى داشت در غضب شد و به دو تن از خدمتکاران مخصوصش فرمان داد همه کارگران را بگردند، تا بلکه آن گوهر پیدا شود.
طبق این دستور، ماءموران کارگران را یکى بعد از دیگرى مورد بازدید خود قرار دادند، همین که نوبت به نصوح رسید، با این که آن بیچاره هیچگونه خبرى از گوهر نداشت ولى از این جهت که مى دانست تفتیش آنان سرانجام کارش را به رسوایى مى کشاند، حاضر نمى شد او را بگردند. لذا به هر طرفى که ماءمورین مى رفتند تا دستگیرش کنند او به طرف دیگر فرار مى کرد و این عمل او آن طور نشان مى داد که گوهر را او ربوده است . و از این نظر ماءمورین براى دستگیرى او اهمیّت بیشترى قائل بودند. نصوح هم چون تنها راه نجات را این دید که خود را میان خزانه حمام پنهان کند، ناچار خودش را به داخل خزانه رسانید و همین که دید ماءموران براى گرفتنش به خزانه وارد شدند، و فهمید که دیگر کارش از کار گذشته و الان است که رسوا شود، به خداى متعال متوجّه شد و از روى اخلاص توبه کرد و دست حاجت به درگاه الهى دراز نمود،و از او خواست که از این غم و رسوایى نجاتش ‍ دهد.

به مجرّد این که نصوح حال توبه پیدا کرد، ناگهان از بیرون حمّام آوازى بلند شد که دست از آن بیچاره بردارید که دانه گوهر پیدا شد. پس ، از او دست کشیدند و نصوح خسته و نالان شکر الهى را بجاى آورده ، از خدمت دختر پادشاه مرخّص شد و به خانه خود رفت ، هر اندازه مالى را که از راه گناه کسب کرده بود، بین فقرا تقسیم کرد. و چون اهالى شهر از او دست بردار نبودند (به اصرار از او مى خواستند که آنها را بشوید)، دیگر نمى توانست در آن شهر بماند. . . .

 

بقيش تو ادامه مطلب ...

 

 







 دختر: عسیسم؟ عجقم؟! خوجملم! 
واسه ولنتاین چی چال قلاله بکنیم؟ 
پسر: قراره باهم فارسی کار کنیم! 

........................................................................................................................................................... 


یه موقعی توی مراسم عقد سکه هدیه میدادن، بعد شد نیم سکه، بعد ربع سکه، بعد این سکه‌های یک گرمی و نیم گرمی «پارسیان» و این چیزا اومد ... 
روزی فرا میرسه که به عروس و داماد فقط بتونیم بگیم <<آفرین>> 

............................................................................................................................................................ 

طریقه سپری شدن روزهای هفته: 
شنبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....ـــــــــــــــــــــــــــه 
یکـــشنبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....ـــــــــــــــــــــــــــه 
دوشنبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....ـــــــــــــــــــــــــــه 
ســه شنبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....ـــــــــــــــــــــــــــه 
چهارشنبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....ـــــــــــــــــــــــــــه 
پنجشنبه.جمعه  

.............................................................................................................................................................. 

از غضنفر میپرسن رابطه ات با خانومت چطوره؟ 
میگه خیلی به من احترام میزاره هر وقت میخوام حرف بزنم میگه گوه نخور هیچوقت نمیگه گوه بخور 

.............................................................................................................................................................. 

بعدازامتحان... 
دوسر ورقه رو با انگشتم گرفتم، دادم به مراقب گفتم مراقب باش نریزه!!! 
مراقبه هم ورقه رو با احتیاط باز کرده می گه مگه چی توشه؟؟! گفتم: 







ریــــــــــــــــــــــدم 

............................................................................................................................................................ 

ﺍﺳﺘﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺳﺎﯾﺖ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﻤﺮﻩ ﺑﻪ ﺁﺩﻡ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯿﺸﻪ 

ﻗﺬﺍﻓﯽ ﻣﻮﻗﻊ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﺷﺪﻧﺶ ﻧﺪﺍﺷﺖ 

............................................................................................................................................................ 

پسر : اولین بارت هست که میخوای بوس بدی ؟ 







دختر ( با عصبانیت ) : معلومه که اولین بارمه !!!!! چرا همیشه پسرها این سوال رو از من میپرسن ؟!؟! 

............................................................................................................................................................ 

ما خیلی از انقلاب دور شدیم... از امام حسین فاصله گرفتیم... شهدا رو پشت سر گذاشتیم. 










كم كم داریم می رسیم به میدون خراسون.. .كسی پیاده نمی شه؟ 

........................................................................................................................................................... 

لــــــــــذتی که در خوابیدن روی جزوه هست تو خوابیدن روی تختـخواب پره غو نیس!!!  

............................................................................................................................................................... 

داداشم یه دونه شکلات گذاشته بود تو یخچال روش نوشته بود : منو نخور 
منم خوردمش یه کاغذ جاش گذاشتم که روش نوشته بودم: 
به من دستور نده 

............................................................................................................................................................ 

داشتیم با مامانم وسایل انباری رو مرتب میکردیم 

یه دفعه مامانم یه جعبه مدادرنگی ۲۴رنگ قاب فلزی رو از توو کارتون درآورد 

نگاش کرد و زد زیر خنده!!! 

گفت: میدونی این چیه؟ 

اینو خریده بودم هروقت معدلت ۲۰شد بدم بهت 

حیف واقعا!!! 

خاک تو سرت 

............................................................................................................................................................. 

از دختره پرسیدم با کدوم Browser با اینترنت داری کار میکنی؟ 
سافاری؟ اکسپلورر؟ اپرا؟ فایرفاکس؟ ... 
میگه با اون که اولش گوگل رو باز میکنه! ای خدا!!! 

.............................................................................................................................................................. 

قاضی دادگاه جنایی : چرا دوست دخترت رو به قتل رسوندی ؟ 
پسر : براش یه اس ام اس 250 کلمه ای فرستادم اونم فقط جواب نوشت OK 
قاضی دادگاه جنایی : پسرم تبرئه شدی میتونی بری !!! 

........................................................................................................................................................... 

گوگل: من صاحب همه چیم! 
ویکی پدیا: من همه چیو می‌دونم! 
فیسبوک: من همه رو میشناسم! 
اینترنت: من نباشم شماها هیچین! 
برق: گهِ اضافی نخورید ...! 

............................................................................................................................................................ 

به يه نفر ميگن داري پدر ميشي گفت به زنم نگيد ميخوام غافلگيرش كنم. 

............................................................................................................................................................ 

به سلامتی کسی که بهش زنگ میزی.....خواب بود....ولی واسه این که دلت رو نشکنه میگه:خوب شد زنگ زدی....باید بیدار میشدم. 

........................................................................................................................................................... 

چندتا عمه ی پیر داشتم همیشه توی عروسی ها میومدن سیخونک میزدن تو پهلوم در گوشم میگفتن : 
بعدی تویی,بعدی تویی 
البته دیگه نمیکنن 
چون توی ختم ها منم باهاشون همین کارو کردم... 

 

 

 

 

 







 خودروي كرايسلر 300سي متعلق به باراك اوباما، رئيس جمهوري آمريكا در يك حراجي در سايت اينترنتي eBay به فروش مي‌رود. 

قيمت پايه حراج اين خودرو حدود يك ميليون دلار اعلام شده است. 

باراك اوباما از مدل 2004 كرايسلر 300سي هنگامي كه سناتور ايالت ايلينويز بود، استفاده مي‌كرد. 


 

 


او به مدت سه سال از اين خودرو استفاده كرده و ميزان پيمايش اين خودرو نيز به حدود 19 هزار مايل رسيد. 

نوع موتور اين خودرو V8 بوده و گنجايش آن به 5.7 ليتر مي‌رسد. 

به گزارش سايت MSN، پيشتر خودروي پژو متعلق به رئيس‌ جمهوري ايران به ارزش 1.5 ميليون دلار و خودروي فيات مدل 1975 اسكورت جي.ال متعلق به پاپ ژان پل دوم به ارزش 640 هزار دلار به حراج رفته بودند. قرار است خودروي اوباما در اول فوريه سال جاري ميلادي به حراج گذاشته شود.

 

 







 چینی ها تصمیم گرفته اند این نوع تخم مرغ را به کشورهای اطراف صادر کنند! پس به زودی ممکن است نمونه ای از آن را در بازار های کشور مشاهده کنیم! 

در فصل بهار در حالیکه همه جا بوی شکوفه های بهاری را گرفته است از ظرف های بزرگ مخصوص آب پز کردن تخم مرغ در برخی شهرهای چین مانند "شهر دانگ ینگ " بوی ادرار به مشام می رسد. 

این تخم مرغ ها که "تانگزی دان" نامیده می شود در آشپزخانه های سنتی شهر دانگ ینگ طبخ می شود. 

این تخم مرغ مانند بقیه تخم مرغ های آب پز در سویا، سس و سرکه خیسانده می شوند تنها فرق شان این است که ادرار پسربچه ها هم به این معجون اضافه میشود ! 

دست فروش ها این تخم مرغ ها را از مدارس ابتدایی اطراف شهر جمع آوری می کنند و به عنوان ترکیب اصلی غذاهای خیابانی خود استفاده می نمایند. 

سطل های پلاستیکی در بیرون کلاس ها قرار داده می شود و به پسر بچه ها یادآوری می شود که در آن ادرار کنند مگر آنکه بیمار باشند ; در اینصورت حق ادرار ندارند.

این ادرار سپس برای آب پز کردن تخم مرغ ها استفاده می شود. در تخم مرغ ها ترک هایی ایجاد می کنند تا ترکیبات و چاشنی های موجود در ادرار! وارد تخم مرغ شود و پس از مدتی خیساندن در همان ادرار، آب پز می کنند. 

کل مراحل آماده شدن این تخم مرغ یک روز را در برمی گیرد. اگر چه از نظر شما تهوع آور است اما ساکنان این شهرها می گویند این تخم مرغ ها طعم بهار می دهند! برخی نیز می گویند اینقدر این تخم مرغ ها لذیذ است که می توانند 10 عدد آن را در یک روز بخورند.

 

 دخترا نميتونن جيش كنن تو سطل 

 

 

 







 1- در جزیره Tazmanya واقع در جنوب شرقی استرالیا و نیز در منطقه Gippsland این کشور، عروس و داماد حین جشن عروسی روی حصیری که در میانه مجلس پهن شده، در برابر میهمانان اولین رابطه جنسی خود را برقرار می کنند. 

2- در کشور اندونزی واقع در جنوب شرقی آسیا، اگر ثابت شود که فردی عمل استمنا( خود ارضایی) انجام داده، سر آن فرد را به عنوان مجازات می توانند از تنش جدا کنند. 

3- بنا به سنتی در تایوان، واقع در شرق آسیا، یکی از خویشاوندان یا دوستان داماد باید بکارت عروس را از بین ببرد. بدین ترتیب داماد می تواند از انجام این وظیفه ناراحت کننده و نامطلوب رهایی پیدا کند. 

4- بر اساس سنتی در هندوستان، زنانی که برای انجام نظافت به خانه های دیگران می روند، می توانند وظیفه پاسخ دادن به نیازهای جنسی نوجوانان مجرد ساکن خانه را نیز به عهده بگیرد. 

5- در جزیره Guam واقع در اقیانوس کبیر، مردها می توانند شغلی متفاوت و بی نظیر در سراسر جهان را داشته باشند. مردانی که این شغل را انتخاب می کنند، شهر به شهر می گردند و در ازای دریافت پول از دختران باکره، اقدام به برقراری رابطه جنسی با آنها می کنند. بر اساس سنتی در جزیره Guam ازدواج دختران باکره به هیچ وجه مجاز شمرده نمی شود. 

6- در شهر Cali کشور کلمبیا در آمریکای جنوبی، اولین رابطه جنسی عروس جوان و شوهرش توسط مادر عروس به طور کامل زیر نظر گرفته می شود. 

7- بنا به قانون موسوم به Cottonwood که در ایالت آریزونای آمریکا جاری است، زوج ها نمی توانند در اتومبیلی که لاستیک آن پنجر شده به معاشقه بپردازند 

8- ماداگاسکار در شرق آفریقا تمام چیزهایش منحصر به فرد است و در جاهای دیگر وجود ندارد . مثل حیوانات -گیاهان -تاریخ زمین شناسی و امثال آن -ولی عجیب ترین مطلب تسلیت گفتن بومیان این کشور است . 

در این کشور رسم است -شاید همین الان نیز باشد- که بعد از دفن متوفی همسر وی در آستانه کلبه خودش لخت مادرزاد می خوابد و مردان قبیله که می خواهند به او تسلیت بگویند او را در آغوش گرفته و معاشقه کاملی انجام می دهند تا انزال صورت گیرد و تا زمانی که زن بیوه اجازه ندهد باید عشق بازی ادامه داشته باشد . 

طبق نظر و در خواست بیوه برای شادی روح شوهرش این مراسم بین سه تا چهل روز طول می کشد و اگر زن باردارشد پدر بچه همان شخص متوفی تلقی می شود و قبیله به وی احترام زیادی می گذارد . اگر مردی از این کار خوداری کند توهین به متوفی تلقی می شود . در این چهل روز زن کار نمی کند و دیگران برایش غذا می اورند و یا بچه هایش را نگهداری می کنند .

 

 

 






صفحه قبل 1 ... 174 175 176 177 178 ... 187 صفحه بعد

CopyRight © 2011 - 2012 hamehjore Group , All Rights Reserved
تمامی حقوق متن ها، تصاویر مربوط به این سایت می باشد و استفاده از آن ها با لینک دادن به سایت مجاز می باشد.